رابین توسط بتمن مامور میشود تا با تیتان‌های جوان همکاری کند اما نیروهای تریگون به ذهن و جسم اعضای لیگ عدالت نفوذ میکنند و باعث میشوند آنها علیه تیتان‌های جوان شوند.

در دنیایی که ابرقهرمانان نزد مردم پذیرفته شده اند و در میان آن ها زندگی می کنند، «ویل استرانگ هولد» که فرزند دو ابرقهرمان است، سعی می کند تعادل را بین زندگی اش بعنوان یک نوجوان معمولی و همینطور یک موجود خارق العاده برقرار کند...

«آلبرت هوگت» (کرامول) بچه خوکی را که مادرش او را «بیب» صدا می زده، می خرد و به مزرعه ی سبز و بزرگش می برد. «بیب» خیلی زود با دیگر حیوانات مزرعه آشنا می شود و با هوشی که دارد جای سگ گله ی مزرعه، «رکس» را می گیرد.

داستان دختر 13 ساله ای که هر زمان که بیش از حد هیجان زده می شود، به یک پاندا قرمز رنگ غول پیکر تبدیل می شود.

مسابقه ی بزرگی آغاز شده است و مک کوئین قصد دارد به رقیبان خود ثابت کند هنوز هم بهترین راننده مسابقات اتومبیلرانی در جهان است.

«لایتینگ مک کوئین» به همراه دوستش «میتر» برای شرکت در مسابقات جهانی پا به آن سوی اقیانوس ها می گذارد. اما زمانی که میتر درگیر ماجراجویی های خودش می شود، مسیر رسیدن به قهرمانی برای مک کوئین ناهموار می شود.

بتمن باید بمبی را که توسط جوکر کار گذاشته شده است پیدا کند، در حالی که گروهی از تبهکاران نیز سد راه او می شوند.

پس از نفرین «خانواده ی رومانوف» توسط «راسپوتین»، «آناستازیا» ی کوچک را از مادربزرگش «ملکه ماریا» جدا می کنند. «آناستازیا» در یک یتیم خانه بزرگ می شود و در جوانی با کسانی آشنا می شود که به امید گرفتن جایزه ای از ملکه ی ثروتمند پیر به دنبال دختری هستند که شبیه «آناستازیا» باشد تا او را به پاریس ببرند.

«تروی» (زک افرون) و «گابریلا» (وانسا هادجنز)، دو نوجوان که یک دنیا فاصله دارند، در جشن سال نو یکدیگر را می بینند و در میابند که عشقی متقابل میان آن دو وجود دارد.

تروی و گابریلا که چیزی به فارغ التحصیلی‌شان از دبیرستان نمانده است، اکنون در کشمکشی برای انتخاب کالج و جدا شدن از هم هستند.